نام حسین نام خانوادگی رفاهی مجرد وضعیت تاهل نا مشخص
شهادت روزتولد (ایام هفته) شنبه روز شهادت (ایام هفته) شنبه قطعه 21
وصیت نامه قلم بنویس حقایق را نه زیاد که اگر برای ریا کار کنی بشکند آن دستی که تو را به لرزه در میاورد بنویس که در تاریخ ثبت گردد و تو هم ای تاریخ جانی ده در قلب خودت آنچه که حق است واگر تو نیز حق را انکار کنی به حقانیت حسین (ع) روزی رسوا خواهی شد. بنویس که شیران روز و زاهدان شب چگونه به پیکارو جهاد در راه شرافت بشریت میپرداختند و با که کارزار میکردند وپشتیبان آنها که بود اینک نوبت غرش شیران است که همچنان میغرند و دل دریا را پاره میکنند تا اینکه پاک و هموار سازند راهی راهی که همانا صاحبش مهدی (عج)است. سلام به اندازه غرش تفنگم سلام به اندازه برد تفنگم به شما امت اسلام وبا حمد سپاس پروردگار بزرگ و سلام فراوان بر امام زمان ولی عصر (عج) و درود بیکران به امام امت حضرت امام خمینی و سلام بر شهدای اسلام و انقلاب اسلامی ایران و سلام بر مقام رزمندگان اسلام در جبهه نبرد حق علیه باطل وکفر وشرک والحاد. سخنم را آغاز میکنم گرچه زبانم عاجز است در برابر شما سخن میگویم ولی چند سفارش میکنم اگر کشته شدم فقط دعا کنید که خدا مرا در زمره شهیدان قرار دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید چون رهبرم حسین (ع) نه کفن داشت و نه غسل . مادر جان میدانم که اگر کشته شوم برای تو دردناک است ولی چه میشود که دین خدا در خطر است در ضمن من که مال خدا هستم پس مرا حلال کنید حلالم کن تا همچون پرنده ای آزاد در آسمان آرزوهایم پرواز کنم مرا حلال کن تا خدایم مرا ببخشد مادرم تو گذاشتی که من به جبهه بروم یادت بیاید آن روزی که با هم صحبت کردیم برایت گفتم که اینجا زندان است باید بروم به جبهه من در جبهه آزاد بودم از هر نوع وابستگی همه چیز را کنار زدم واز همه چیز گذشتم ومیخواستم به معشوقم نزدیک شوم خدایا مرا به خودم وا مگذار که بی تو همیشه هیچم خدایا هرچه بخواهم هست وهر چه بگویم ناکافی وهر چه بشنوم ناقص وهر چه تو بدانی لازم وهرچه درک کنم ناکامل وهر چه حس کنم نامحسوس وهرچه ببینم نامعلوم .